شنیدمت که نظر می​کنی به حال ضعیفان    تبم گرفت و دل خوشم به انتظار عیادت

الهی!

بیاموز تا سرِّ دین بدانیم،

بفروز تا در تاریکی نمانیم.

تلقین کن تا آداب شرع بدانیم.

تو نواز که دیگران ندانند.

تو بساز که دیگران نتوانند.همه را از خودپرستی

رهایی ده،همه را بخود آشنایی ده،

همه را ازمکر شیطان نگاهدار،

همه را ازآفت نفس آگاه دار...

 الهی!

شوری به دل پر تب و تابم دادی

محمد مهدی زاده پاریزی 
تحصيلات دانشگاهي : 1- کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران

                          2- کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی

روز اول بهمن ماه سال 1337 ،بوی اسفند تمام اتاق را پر کرده بود .سومین فرزند خانواده ی زندی نیا که بعد ها اولین شهید خانواده بود ، به دنیا آمد.

رفته عمر و نیم جانی مانده است

واپسی از  کاروانی  مانده  است

چشم از حسرت چو واپس ماندگان

در  قفای  کاروانی  مانده  است

ز آنهمه مرغان  زرین  آشیان

طایری در آشیانی مانده است

مانده داغ رفتگان بر دل مرا

آتشی از کاروانی  مانده  است

آگه ز رنج بادیه باشند واپس ماندگان

محمل نشینان را چه غم باشد ز زخم خارها

هرکس که در این کاروان فهمد زبان عشق را

داند که در بانگ جرس پنهان بود گفتارها

گو باغبان بر روی ما بندد در گلزار را

ما را نگاهی بس بود از رخنه دیوارها

در حالیکه ظرف یکبار مصرف شام روی دستهام بود با احترام بهشون تعارف کردم وگفتم : سلام ! این شامِ حضرت رضا (ع) است و منهم از خادمین حرم هستم این مال شماست !

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست

 طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند 

مردیم دور از روی تو، در پرده مانی تا بکی  

 بیرون خرام آخر گهی گلکشت بازاری بکن

ای یوسف جان! میخرند، خلقی بجان وصل تورا

   رسم گرانجانی بهل میل خریداری بکن